موسسه حقوقی متین
1403/09/04
عنوان : آیا می دانید جائفه چیست؟

جنایات برغیر جان آدمی بر سه قسم است:ایراد جراحت،جنایت بر اعضا،و جنایت بر منافع بدن،مانند دیدن و شنیدن.
زخمهای وارد شده بر بدن دوگونه اند:شجاج و جراح.
شجاع(جمع شجه) زخمهای سرو صورت و جراح (جمع جرح) زخمهای سایر اعضای بدن است.

الف:شجاج به نظر مشهور امامی بر نه قسم است:
1)حارصه(خارصه):خراشیدگی پوست بدون آنکه خون جاری شود.
2)دامیه:زخمی که اندکی در گوشت نفوذ کند و موجب جاری شدن خون گردد.
3)متلاحمه(باضعه):جراحتی که بخش زیادی از گوشت را فرا گیرد ولی به پوشش نازک روی استخوان (سمحاق)نرسد.
4)سمحاق:زخمی که از گوشت عبور کند و به پوشش استخوان برسد.
5)موضحه:جراحتی که سمحاق را پاره کند و سفیدی استخوان(وضح)را آشکار سازد.
6)هاشمه:آنچه موجب شکستگی استخوان شود هرچند با جراحت همراه نباشد.
7)منقله:آنچه موجب جابه جا شدن استخوان گردد.
8)مأمومه:جراحتی که به پرده مغز (ام الدماغ) برسد.
9)دامغه:زخمی که در آن پرده مغز شکافته شود و به مغز برسد.

ب.جراح:
جراحات،موضوعی فقهی است که به زخمهایی که در بدن انسان ایجاد میشود اشاره دارد.واژه جراحت ار ریشه "ج ر ح" به معنای زخم است،جراحات بدن (جراح)را دو نوع دانسته اند:جائفه و غیر جائفه

بررسی جائفه از دید فقها:
مفهوم جراحت جائفه از نظر لغوی و در اصطلاح فقها عبارت است از:زخمی که به جوف و باطن بدن انسان برسد.حتی در نظر برخی از فقها اگر جراحت به اندازه سوراخ سوزن به فضای خالی درون بدن همانند شکم،پهلو و گردن برسد زخم جائفه تحقق یافته و دین آن ثلث دیه کامل خواهد بود باید توجه داشت که زخم جائفه هرگاه بر روی سر باشد نامیده می شود.
بنابراین با رسیدن زخم به فضای خالی درون بدن،ثلث دیه به مجنی علیه باید پرداخت شود،حال چنانچه در داخل بدن به عضو خاصی صدمه وارد آید،لازم است علاوه بر دیه مقرر برای زخم جائفه (یک سوم دیه) صدمه وارده نیز جبران شود، خواه صدمه موردنظر،کوچک باشد و خواه بزرگ و خواه برای آن صدمه نیز دیه خاصی تعیین شده باشد یا خیر، که البته درمورد اخیر ارش پرداخت خواهد شد.
به نظر برخی از مراجع معاصر،درصورتی که بر اثر زخم جائفه، عضوی از بدن مجنی علیه فلج شود، علاوه بر دیه جائفه، دیه عضو فلج شده هم باید پرداخت شود.هرگاه جراحتی که دیه معینی دارد مانند جائفه،باعث فلج شدن نیز گردد هم دیه جائفه و هم دیه فلج شدن را باید پرداخت که درنتیجه دیه فلج شدن یکی از دو پا به واسطه جائفه یک دیه کامل باشد و بلکه در بعضی از مواقع زیادتر شود.مطابق نظریه شیخ محمد جواهری در جائفه"از آن جهت که ممکن است در مقام قصاص جنایت بیشتری بر جانی وارد گردد" قصاص ثابت نیست.
برخی معتقدند در جایی که گلوله ای از یک طرف پا داخل و از طرف دیگر خارج و موجب فلج شده است و امکان قصاص نیست ظاهرا باید دیه فلج را بدهد و درمورد جائفه مصالحه کنند.به طور کامل باید گفت:با توجه به مفهمو جائفه و نظرات فقها در مورد سایر زخمهای حاصله در ضمن جائفه،می توان گفت که هرگاه بر اثر جراحت جائفه،عضو خاصی از بدن دچار آسیب گردد علاوه بر دیه جائفه،ارش یا دیه صدمات وارده حسب مورد نیز باید به مجنی علیه پرداخت گردد.چرا که می دانیم که هر جرمی مجازاتی در پی دارد و مطابق ایه 45 سوره مائده:"والجروح قصاص: هر زخمی قصاص دارد"
قصاص در جراحات عمدی پذیرفته شده است،لیکن در زخمهایی چون:هاشمه،منقله،مأمومه و دامغه قصاص وجود ندارد و تنها پرداخت دیه واجب است زیرا اجرای قصاص در این موارد به شکل دقیقا یکسان و همانند با زخم اصلی ممکن نیست و ممکن است به هلاکت شخص یا عضو بدن او بینجامد؛بنابراین به نظر فقهای امامی و اهل سنت زخم جائفه چه عمدی ایجاد شود چه غیر عمدی قصاص ندارد زیرا اجرا کردن قصاص همانند ناممکن است و به جای آن دیه ای معادل یک سوم دیه کامل پرداخت می شود.

زخم غیر جائفه:
درمورد زخمهای غیر جائفه بدن هرگاه به طور عمدی ایجاد شوند به نظر فقهای امامیه تنها در صورتی که اجرای قصاص به هلاکت جانی نینجامد و دقیقا به اندازه جراحت ممکن باشد و چنانچه عضومجروح دیه معین نداشته باشد ارش آن را حاکم شرع به روش حکومت تعیین می کند ولی اگر آن عضو دارای دیه شرعی معین باشد نسبت آن با دیه کامل مشخص می شود و دیه جراحت به میزان همان نسبت از جراحت مشابه شجاج مقرر می گردد.

بررسی جائفه از نظر قانونی:
با عنایت به نظریه مشورتی 655/7 مورخ 23/4/1382

و مواد قانون مجازات اسلامی:
ماده 538- در تعدد جنایات،اصل بر تعدد دیات و عدم تداخل آنها است مگر مواردی که در این قانون خلاف آن مقرر شده است.
ماده539-هرگاه مجنی علیه در اثر سرایت صدمه یا صدمات غیر عمدی فوت نماید یا عضوی از اعضای او قطع شود یا آسیب بزرگتری ببیند به ترتیب ذیل دیه تعیین می شود:
الف- درصورتی که صدمه وارده یکی باشد،تنها دیه نفس یا عضو یا آسیب بزرگتر ثابت می شود.
ب- در صورت تعدد صدمات چنانچه مرگ یا قطع عضو یا آسیب بیشتر،در اثر سرایت تمام صدمات باشد،تنها دیه نفس یا عضو یا آسیب بزرگتر ثابت می شود و اگر مرگ یا قطع عضو یا آسیب بزرگتر در اثر سرایت برخی از صدمات باشد،دیه صدمات مسری در دیه نفس یا عضو یا آسیب بزرگتر تداخل می کند و دیه صدمات غیر مسری،جداگانه محاسبه و مورد حکم واقع می شود.
ماده 540- هرگاه صدمه وارده عمدی باشد و نوعا کشنده یا موجب قطع عضو یا آسیب بیشتر نباشد لکن اتفاقا سرایت کند،علاوه بر حق قصاص یا دیه،نسبت به جنایت عمدی کمتر،حسب مورد دیه جنایت بیشتر نیز باید پرداخت شود مانند اینکه شخصی عمدا انگشت دیگری را قطع کند و اتفاقا این ثطع سرایت کند و موجب فوت مجنی علیه یا قطع دست او گردد،علاوه بر حق قصاص یا دیه انگشت،حسب مورد دیه نفس یا دیه دست مجنی علیه نیز باید پرداخت شود.
ماده541-هرگاه در اثر یک ضربه یا هر رفتار دیگر،آسیبهای متعدد در اعضای بدن بوجود آید چنانچه هریک از آنها در اعضای مختلف باشد یا همه در یک عضو بوده ولی نوع هر آسیبی غیر از نوع دیگری باشد ویا از یک نوع بوده ولکن در دو یا چند محل جداگانه از یک عضو باشد،هر آسیب دیه جداگانه دارد.
ماده542- هرگاه در اثر رفتارهای متعدد،آسیبهای متعدد ایجاد شود هر آسیبی دیه جداگانه دارد.
هرگاه جراحت عمیقی مانند منقله و یا جائفه یکباره واقع شود،تنها دیه همان جراحت عمیق پرداخت می شود و اگر به تدریج واقع شود یعنی ابتداء جراحت خفیف تر مانند موضحه و سپس جراحت شدیدتر مانند منقله ایجاد شود،چنانچه به سبب سرایت جراحت اول باشد تنها دیه جراحت شدیدتر پرداخت میشود و در صورتی که به سبب ضربه دیگری باشد،خواه دو ضربه از یک نفر خواه از چند نفر باشد،هریک از دو جراحت،دیه جداگانه دارد.
ماده 711- جائفه جراحتی است که با وارد کردن هرنوع وسیله و از هر جهت به درون بدن انسان اعم از شک،سینه،پشت و پهلو ایجاد می شود و موجب یک سوم دیه کامل است. درصورتی که وسیاه مزبور از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج گردد،دو جراحت جائفه محسوب می شود.
تبصره-هرگاه در جائفه به اعضای درونی بدن آسیب برسد و یا از بین برود،علاوه بر دیه جائفه،دیه یا ارش آن نیز محاسبه می شود.
ماده 712- هرگاه نیزه یا گلوله و مانند آن علاوه بر ایجاد جراحت موضحه یا هاشمه و یا منقله به داخل بدن مانند حلق و گلو و یا سینه فرو رود،دو جراحت محسوب و علاوه بر دیه موضحه یا هاشمه و منقله،دیه جراحت جائفه نیز ثابت می شود.
در توضیح موارد مذکور باید گفت:
منظور از هرنوع وسیله در 711 ماده اعم از میله،چوب،سوزن،و...است و لازم نیست که حتما در طی نزاع باشد بلکه حوادث رانندگی و سقوط و...را نیز دربرمیگیرد.
نکته:جائفه جراحتی است که پس از گذشتن از پوست و عضلات وارد یکی از حفره های بدن مانند قفسه سینه،شکم و لگن و گلو می گردد.
نکته:حراحت باید وارد یکی از حفره های بدن شودبنابراین آشکار شدن یکی از اعضای داخلی مانند:قلب،جائفه نیست.
نکته:دیه جائفه منصرف از مواردی است که جرح موجب صدمه اعضای داخلی گردد بنابراین اگر جراحت جائفه مثلا موجب صدمه کبد یا طحال یا سایر جوارح گردد،ارش آن بر دیه جائفه افزوده میگردد.
در گواهی های صادره بایستی جراحت توصیف شود و ذکر گردد که وارد جوف شده است.اگر جراحات متعدد با یک ضربه باشد(مانند ورود چنگک به داخل بدن) فقط یک جائفه و اگر با چند ضربه باشد به تعداد جراحات با قانون دیات تطبیق میدهیم.
همواره باید این نکته را مدنظر داشت که قاضی بایستی تصمیم بگیرد که جراحات با یک ضربه و یا ضربات متعدد ایجاد شده است،و پزشک قانونی بایستی جراحات را توصیف و هر جراحتی را که وارد بدن شده باشد را جائفه تعیین کند.در خصوص وسیله ذکر شده در ماده 711 وارد کننده جراحت اعم از سلاح سرد و گرم است،و موارد ذکر شده در ماده 483 ق.م.ا پیشین،تمثیلی بوده نه حصری در نتیجه هر جسمی اعم از میله و سوزن و.... در هر حالتی من جمله نزاع،تصادف و...وارد بدن شود عنوان جائفه در مورد آن صدق میکند.
درمورد ساچمه ناشی از سلاحهای شکاری اگر سوراخهای ورودی خیلی نزدیک هم هستند یک جائفه ولی اگر پراکندگی داشته و سوراخهای ورودی از هم فاصله داشته باشند بایستی برای هریک از جراحات ورودی یک جائفه تعیین گردد.درمورد جراحاتگردن نظر برخی  فقها تطبیق با عنوان جائفه است.

ارش
از جمله مهمترین قواعد حاکم بردیات قاعده ارش و حکومت است که از آن با عبارتهای مختلف هم چون«کل ما لا تقدیر له ففیه الارش» تعبیر می شود که مطابق آن هر جنایتی که بر کسی وارد شود و دیه آن در شرع تعیین نشده باشد،برای آن حکومت لازم است.
ارش به معنای دیه می باشد و مراد از جراحت معنای عامی است که شامل جراحت،قطع عضو و یا حتی سلب منافع میشود والا اگر جراحت تنها معنای بدوی خود را داشته باشد،در این صورت مصطلح فقها با لغت تفاوت خواهد کرد،زیرا همانطور که خواهیم دید فقها ارش را بر دیه جنایت مادون نفس اطلاق کرده اند اعم از آنکه چنین جنایتی به شکل جراحت باشد یا قطع عضو ویا سلب منافع.چون دیه جراحت ممکن است معین شده باشد و ممکن است معین نشده باشد،بنابراین ارش به معنای دیه جراحت است اعم از آنکه در شرع میزان آن معین شده باشد یا معین نشده باشد
 

print